در این میان «پارهتو»، «موسکا» و «میلخز» از طیف نظریهپردازان نخبهگرا
هستند و بهنوعی نظریهای افراطی و جبرگرایانه درباره نقش نخبگان در پویش
سیاسی ارایه میدهند، اما« برنهام» و «میلز» پذیرش نخبگان را بهعنوان
پدیدهای واقعی در حیات سیاسی انسان و نوعی انحراف از مسیر دموکراسی مطرح
میکنند و آنرا تهدید اصلی برای دمکراسی و حاکمیت مردم میدانند، لذا
هیچگونه نقش زیربنایی برای این پدیده قایل نیستند.
بنابر این، پاره تو
در طرح اندیشه خود، عمدتا بر موضوع روان شناختی افراد تاکید دارد و انسان
را به لحاظ ماهیت روان شناختی خود به دو گروه نخبه و توده تقسیم میکند و
معتقد است که قدرت همیشه دردست نخبگان بوده و خواهد بود و «تاریخ گورستان
اشراف سالاریهاست.
پاره تو، جامعه شناسی سیاسی خود را در مجادله با
مارکسیسم ارایه کرده و به این اندیشه مارکس که نوید میداد نهایتا نوبت
تودهها خواهد رسید و با قهر انقلابی خود، جریان انحرافی تاریخ را که موجب
تقسیم جامعه انسانی به دو بخش اقلیت نخبه و اکثریت توده و در نتیجه باعث
بیگانگی آنها از یکدیگر و از محصولات تولیدی خود شده است حقیرانه
مینگریست.
میلز بیش از پیش متقاعد شده بود که دموکراسی در آمریکا، به
علت تمرکز فزاینده قدرت سیاسی در دست یک گروه نخبه سه گانه مرکب از مقامات
بلند پایه حکومت فدرال، سرآمدان شرکتهای بزرگ و افسران بلند پایه ارتش
تضعیف میشود.
اما در اندیشه نخبهگرایان جدید دموکاسی نه به عنوان یک
نظام ارزشی مورد وفاق است بلکه همان گونه که شومپیتر اذعان میدارد دموکراسی
صرفا به عنوان یک نظم نهادی برای رسیدن به تصمیمهای سیاسی مورد توجه
قرار میگیرد.
در دوران معاصر، تاثیر رسانههای نوین تا حد بسیار
زیادی در ایجاد آگاهیها و تحرک تودهها برای ایجاد تحولات اجتماعی چه در
سطح داخلی و بینالمللی موثر بوده و نخبگان حکومتی در این دوران نسبت به
اقدامات خود مسیولیتپذیر و پاسخگوتر شدهاند.
در ضمن رسانههای نوین
به عنوان تریبونی برای گروههای سیاسی معترض و اقلیت میتواند منجر به
تضعیف حکومتیهای اقتدارگر و گسترش دموکراسی شود.
اما به تدریج این واژه از نظر اجتماعی به گروهی برتر از نظر توانایی یا امتیاز اشاره داشت.
(
۲)
نخبه گرایی در نگاه کلی با تاریخ اندیشه سیاسی پیوند خورده است به گونهای
که با پیگیری آن در تاملهای فکری «افلاطون» میتوان ریشه این مفهوم را
در یونان باستان رصد کرد.
نخبه گرایی در اندیشه سیاسی دوره میانه جریان مییابد و در دوره مدرن به تکامل میرسد.
منبع : مقاله نظریات نخبه گرایی